سوگواره ها

در این بخش نوشته های دوستان و همکاران و آشنایان که در غم از دست دادن دوست و همکاری عزیز به رشته تحریر در آورده اند را می نگریم.

  •  پیام تسلیت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم
إنِاَّ وَ إنَِّا إلِیَهِ رَاجِعونَ
درگذشت دکتر مظفر کریمی را به سختی می توان باور کرد و بدون تردید درگذشت ایشان نقصانی را در سیاستگذاری رفاه اجتماعی به دنبال خواهد داشت. او کارشناسی ژرف نگر و وفادار به مردم بود.
ایشان تأثیرات مهمی در برنامه توسعه پنجم از خود بر جای گذاشت و آخرین دستاورد علمی و بسیار مهم او تدوین سند بیمه اجتماعی فراگیر بود، برنامهای که می تواند بخش گسترده ای از مردم ایران را از مخاطرات مختلف نجات دهد.
او در وصف همسنگر بسیجی اش شعری را سرود که خود مصداق آن است:
ای سرمست شده از دعوت «ارجعی الی ربک»
از تو چه میتوان گفت
که لبخند تو مرگ را نیز به تمسخر گرفته است
درگذشت او را به همسر و فرزندانش، به پدر و برادرانش و به مردم خراسان بهویژه قاینات که فرزندی پاک و صدیق را به مردم ایران هدیه دادند، تسلیت عرض میکنم.

دکتر علی ربیعی، وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی

  • پیام تسلیت رییس مرکز پژوهش‌های مجلس

انالله و اناالیه راجعون
در گذشت همکار و پژوهشگر ارجمند مرحوم دکتر مظفر کریمی موجب تاثر و تالم خاطر فراوان گردید. ایشان از پژوهشگران متعهد و تلاشگری بود که همواره صادقانه در جهت پیشبرد امور مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در مسیر قانونگذاری کارآمد و ارائه نظرات کارشناسی در حوزه رفاه و تامین اجتماعی، منشا اثرات خیر بود.
اینجانب فقدان شادروان دکتر مظفر کریمی پژوهشگر اندیشمند و ارزنده را به خانواده مکرم ایشان و مجموعه همکاران مرکز پژوهش‌های مجلس شورای سلامی و همچنین مردم ولایتمدار شهرستان قائنات تسلیت عرض می‌نمایم و از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم رحمت و غفران واسعه الهی و برای بیت محترمشان صبری عظیم و اجری جزیل مسئلت دارم.

کاظم جلالی
  • یادی از مرحوم دکتر مظفر کریمی

چه غریبانه و ناباورانه می روند آنان که دوستشان داریم آنچه می ماند فقط خاطرات است… و ما تنها تسلیم خواست پروردگاریم ای خدای مهربان آن گونه که شایسته است این عزیز را دوستش بدار و بیامرزش.

یک هفته گذشت هنوز باورمان نیست که رفته ای. همین چند روز قبل انگار همدیگر را دیده بودیم. هرچه ذهنمان را برای پیدا کردن عباراتی جستجو می کنیم تا برای نبودنت بنویسیم، ‌هیچ چیز جز گرمی ردپای اشک روی گونه هایمان حس نمی کنیم. می گویند اعتبار آدمها به بودنشان نیست به دلهره ای است که بعد از نبودنشان حس می شود. تو آنقدر خوب بودی که در آخرین روزهای با فضیلت رجب دعوت شده بودی و حیف بود بدون عنایتی رهسپار شوی و حسرت را برای همکاران که از شما شناختی داشتند تا ابد بجا گذاشتی.

نه اهل تعارفم و نه اغراق می کنم. وجودت و سخنانت همیشه دلگرم کننده بود و تازه، همین چند ماه قبل که پذیرفتی در همایشی صحبت کنی، برق  امید را در نگاه کارگرانی که ساعت ها به انتظار چند کلمه حرف حساب غیر تکراری بودند، دیدیم و باورشان شد که سازمان هنوز نفسی می کشد، هنوز شایستگانی هستند که مسند دو روزه از آرمان ها جدایشان نکرده و تمام وجودشان را برای اصلاح سیستمی که ناباورانه در حال مرگ تدریجی افکار نو و حرکتی بدیل است، وقف کرده اند. ناملایمات روزگار و انسان های کوته بین از راهشان باز نداشته و افکار بلندشان در پشت میز چند متری غروب نکرده است چرا که هنوز خدا را آنگونه که در دهه شصت باور داشتند، باور دارند که اگر دیروز جبهه ای در جنوب و غرب کشور بود تا خاک میهن و آرمان های امام و شهدا را پاس بداریم، امروز نیز جبهه خدمت به محرومان هنوز به رویمان گشوده است. هر چند برای جهاد در این میدان دهها مانع پیچیده تر از میدان مین و نونی شکل ها ست و آن نفع طلبی و راحت گزینی و جاه طلبی ها ست که میدان خدمت را از امثال شما گرفته  و نگاه ناباورانه و حریص عاشقان عنوان به آنان که طپش قلبشان به لبخند رضایت محرومان پیوند خورده قصه این چند روزه نیست. چرا که خود از کودکی رنج دیده بودی و می دانستی محرومیت و انتظار برای حل مشکلات اراده ای پولادین می خواهد و این شد که از اخمها و لبخند های ریاکارانه نهراسیدی  و استوار این راه پر مشقت را با قلب خسته مطمئنت  طی کردی. چه می شود کرد این قلب طاقت چند زخم دارد و…..

و چه زیبا سرودی
مرنجان من زار و دل خسته را
مدارا کن این قلب بشکسته را
مزن نیشتر کاین دل آزرده است
از این همرهان زخم ها خورده است
تحمل نموده ست زخم زبان
هم از دوستان و هم از دشمنان
دل شیر هم گر که باشد دل است
چو بشکست درمان آن مشکل است
این مرثیه ای برای تو نیست. سوگواری برای آنان است که چشم هایشان را بر روی حقیقت بسته اند و جز خویش را نمی بینند و می پندارند عالم هستی به یمن وجودشان می چرخد و خود در دربار خویش خدائیند.

زمین کوچک نیست
دل ما تنگ و نفس سنگین است
کاش می شد آموخت که سفر نزدیک است
خاطر خاطره‌ها را نبریدش از یاد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم

امید آنکه سازمان سرمایه های انسانی خود را پاس بدارد. روحش شاد و راه آزادگی کارشناسی اش همیشه شمع روشن راه سازمان و همکاران باشد و ارزش های متعالی مورد نظر شادروان  به دست همه ما محقق شود. ان شاء الله.

عادل علایی

 

 

  •  دلم سخت هوای آنجا را دارد

خبر داغ بود و جانسوز: دکتر مظفر کریمی همکار فرهیخته درگذشت. مرحوم دکتر کریمی در سن 46 سالگی بر اثر عارضه قلبی در آخرین ساعات دوشنبه 28 اردیبهشت ماه دار فانی را وداع گفت.
آن مرحوم از معدود کارشناسان خبره و دلسوز سازمان بود که در حوزه های بیمه های اجتماعی و درمانی صاحب نظر بود و در این زمینه ها مطالعات و تحقیقات زیادی انجام داده بود. آن مرحوم همچنین با مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسامی، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، کار و امور اجتماعی، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی و موسسه فرهنگی هنری آتیه همکاری های مطالعاتی داشت و در همه این موارد منافع و مصالح سازمان رادر نظر داشت.
مرحوم دکتر کریمی در ماههای اخیر به طور خستگی ناپذیری در تلاش بود تا نقش سازمان تأمین اجتماعی در برنامه ششم توسعه کشور (که در مرحله تدوین است) پررنگتر از گذشته باشد و از این طریق سازمان بتواند به بخشی از مطالبات
خود دسترسی یابد و قوانین و چارچوب های محکمی برای دفاع از منافع سازمان تدوین کند.
آن مرحوم در آخرین هم اندیشی هفتگی سازمان به تبیین چشم اندازهای برنامه ششم توسعه کشور و انتظارات سازمان از این برنامه پرداخت و در جای جای سخنان خود از کارشناسان حاضر نیز درخواست می کرد تا برداشت ها و دیدگاه های
ایشان را مورد نقد و واکاوی قرار دهند.

مرحوم دکتر کریمی را می توان مرد لبخند نیز نامید، چرا که در هر حال لبخند از چهره این اندیشمند سازمانی محو نمی شد، او ارتباط بسیار نزدیکی با رسانه های سازمان داشت، به طوری که سه مطلب از ایشان در دفتر تحریریه تأمین در انتظار چاپ قرار دارند.

روحش شاد و یادش گرامی

هفته نامه تأمین- www.weekly.tamin.ir